قبل از شروع لازم است که بگویم هدف از پرداختن به این موضوعات که برای من جنبه تحقیقی و مطالعاتی دارد به اشتراک گذاشتن دغدغه های فکری ام است برای درک بهتر حقایق پیرامونمان و احیانا بحث با دوستان صاحب نظر.
اگر نگاهی به اطراف خودمان بیاندازیم و در احوالات جوان های این دوران بنگریم به وضوح دین گریزی یا به طور اخص اسلام گریزی را مشاهده میکنیم و این نه بدان معنا که میخواهند دینشان را عوض کنند ( که به عقیده من کاش این طور بود ) بلکه سطحی شمردن آموزه های دین و فصلی کردن انجام آنهاست.
بسیاری ار روابط و اعمالی که در پیکره آداب این نسل فرهنگ شده است کامللا مغایر با اصول اسلام و مذهب تشیع است. این ضعف حتی در بعضی سطوح بالاتر از لحاظ عقیددتی و اجتماعی و سیاسی که بعدا به آن میپردازیم نیز مشهود است.
مگر نه اینکه ما دینی را پذیرفته ایم ؟ مگر نه اینکه مذهبی را برگزیده ایم؟پس چرا و چطور به راحتی بر خلاف دستورات و آموزه های آن رفتار میکنیم ؟ کوتاهی کردن در بعضی اعمال و تسلیم هوای نفس شدن در مواردی را میشود توجیه کرد و امید به بخشش داشت که خدا بخشنده است اما ساز مخالف زدن و رد نص صریح قرآن و دستورات خداوند و در عین حال یدک کشیدن نام مسلمان شیعی و قبول آن مقوله بسیار مضحک و خطرناکی برای اسلام و مذهب تشیع است که میبایست درمان شود .
جوان های بسیاری هستند که هنوز در بند ابتدایی ترین لذایذ و خواسته های نوجوانی بسرمیبرند و به هیچ وجه محدودیتی برای اعمال و رفتار خود ندارند و حد انجام کاری را دلزدگی از آن کار میدانند .
اگر اهل نت و وبگردی باشید بسیارند سایت ها و وبلاگ های پر از خالی وبعضا مستهجن که توسط همین آدمای دوروبرمان نوشته شده اند . اگر اهل درس و دانشگاه هستید بسیار مشاهده کرده اید دختران و پسران جوان و تحصیل کرده دانشگاهیمان را بدون داشتن عقبه فکری خاصی و تعصبی نسبت به مذهبشان دین محوری و خدا محوری راکه دانشجوی مسلمان باید غرق در آن باشد را رها و به لذت محوری و مدرک محوری روی آورده اند. و در آخر اگر اهل بازار و کسب و کار باشید که به وفور مواردی به چشم دیده اید.
. افسوس .. درمورد بعضی جوانهای به اصطلاح شیعه ایرانی مینویسم نه یک کابالای بریتانیایی ...
در روزهای دیگر این بحث را ادامه خواهیم داد .
سوال: آیا شما برای خود چارچوب رفتاری تعریف کرده اید ؟ چگونه با اتکا بر چه مبنا و منبعی ؟
پاورقی: