شباهنگام

من مینویسم تو هم بنویس ... اما صادقانه !

شباهنگام

من مینویسم تو هم بنویس ... اما صادقانه !

زندگی زیباست اما شهادت از آن زیبا تر است ( سید مرتضی آوینی )



اسلام گریزی این نسل سوسول (۲)

یکی ازمواردی که باعث خدشه دار شدن دین و بی ارزش شدن مبانی و اصول دین در بین جوانان میشود مشاهده تناقض در رفتار و زندگی بعضی افراد به ظاهر دین دار و موجه اجتماعی است که میشود نمونه های  عینی زیادی را برشمرد . این افراد در سطوح مختلف دینی سیاسی و اجتماعی فعال بوده و هستند که رفتارهای دوگانه آنهاچنان ضربه ای بر پیکره و وجه دین در نزد عموم مردم و البته جوانان که بیشتر روحیه نقادی دارند زده است که بزرگترین دشمنان ضد دین هم از انجام آن عاجزند . سطحی نگری و نفوذ نکردن دین در دلها و تنها بهره بردن از لایه های بیرونی دین در این افراد باعث سست شدن آنها شده و میشود و به قولی وقت نماز پشت سر حضرت علی و وقت غذا سر سفره معاویه .

این پارادوکس تاثیر وحشتناکی در طرز تفکر افراد میگذارد که البته با تعقل میشود این دو وجه را از هم تمییز داد اما مشکلات و گرفتاریهای زندگی و گاهی دغدغه های پوچ برای ما راحت ترین کار را انتخاب میکند که نقد بی منطق دین و گریز از چارچوبهای دینی به دلیل مشاهده این گونه رفتارهاست.

مطالعه و اندیشیدن و تجزیه و تحلیل مسائل پیرامون و فرار از تعصبات واهی و بی سند و منطق و عادلانه قضاوت کردن در هر موردی میتواند واقعیات را برای ما مشخص کند که تنها بلغور کردن حرف های دیگران و تکرار صحبتهای به ظاهر زیبا دردی از ما دوا نخواهد کرد که هیچ بلکه مارا درون قالبی که دیگران برایمان ساخته اند قرار میدهد که بیرون آمدن از آن بسیاردشوار است .

اسلام گریزی این نسل سوسول

قبل از شروع لازم است که بگویم هدف از پرداختن به این موضوعات که برای من جنبه تحقیقی و مطالعاتی دارد به اشتراک گذاشتن دغدغه های فکری ام است برای درک بهتر حقایق پیرامونمان و احیانا بحث با دوستان صاحب نظر.

اگر نگاهی به اطراف خودمان بیاندازیم و در احوالات جوان های این دوران بنگریم به وضوح دین گریزی یا به طور اخص اسلام گریزی را مشاهده میکنیم و این نه بدان معنا که  میخواهند دینشان را عوض کنند ( که به عقیده من کاش این طور بود ) بلکه سطحی شمردن آموزه های دین و فصلی کردن انجام آنهاست.

بسیاری ار روابط و اعمالی که در پیکره آداب این نسل فرهنگ شده است کامللا مغایر با اصول اسلام و مذهب تشیع است. این ضعف حتی در بعضی سطوح بالاتر از لحاظ عقیددتی و اجتماعی و سیاسی که بعدا به آن میپردازیم نیز مشهود است.

مگر نه اینکه ما دینی را پذیرفته ایم ؟ مگر نه اینکه مذهبی را برگزیده ایم؟پس چرا و چطور به راحتی بر خلاف دستورات و آموزه های آن رفتار میکنیم ؟ کوتاهی کردن در بعضی اعمال و تسلیم هوای نفس شدن در مواردی را میشود توجیه کرد و امید به بخشش داشت که خدا بخشنده است اما ساز مخالف زدن و رد نص صریح قرآن و دستورات خداوند و در عین حال یدک کشیدن نام مسلمان شیعی و قبول آن مقوله بسیار مضحک و خطرناکی برای اسلام و مذهب تشیع است که میبایست درمان شود .

جوان های بسیاری هستند که هنوز در بند ابتدایی ترین لذایذ و خواسته های نوجوانی بسرمیبرند و به هیچ وجه محدودیتی برای اعمال و رفتار خود ندارند و حد انجام کاری را دلزدگی از آن کار میدانند .

اگر اهل نت و وبگردی باشید بسیارند سایت ها و وبلاگ های پر از خالی وبعضا مستهجن که توسط همین آدمای دوروبرمان نوشته شده اند . اگر اهل درس و دانشگاه هستید بسیار مشاهده کرده اید دختران و پسران جوان و تحصیل کرده دانشگاهیمان را بدون داشتن عقبه فکری خاصی و تعصبی نسبت به مذهبشان دین محوری و خدا محوری راکه دانشجوی مسلمان باید غرق در آن باشد را رها و به لذت محوری و مدرک محوری روی آورده اند. و در آخر اگر اهل بازار و کسب و کار باشید که به وفور مواردی به چشم دیده اید.

. افسوس .. درمورد بعضی جوانهای به اصطلاح شیعه ایرانی مینویسم نه یک کابالای بریتانیایی ...

در روزهای دیگر این بحث را ادامه خواهیم داد .

سوال: آیا شما برای خود چارچوب رفتاری تعریف کرده اید ؟ چگونه با اتکا بر چه مبنا و منبعی ؟

 

پاورقی:


دوست دارم نظراتتون رو ببینم